تابستان را چه گونه گذراندید؟

ما، مثل آن آدم آبی افسرده نبودیم و خودسوزی نکردیم و سفر رفتیم و خوش گذراندیم و نان به نرخ روز خریدیم و خوردیم. چون اجبارا نان به نرخ روز خر هستیم و خیلی هم خر هستیم. در مدرسه ابتدایی هم به همه مان کره خر می گفتند. اکنون هم بی حسیم و هیچ چیزی حالمان را بد نمی کند عین خر مش باقر. هیچ چیزی برایش مهم نبود و وقتی نمی خواست برود نمی رفت. هیچ جوری هم نمی شد تکانش داد عین ما که چیزی تکانمان نمی دهد.

شاید هم افسرده هستیم و خبر نداریم.

چون برچسب افسردگی زدن به بیش‌تر مردم ایران منطقی است. چون همه زیر استرس و فشارند و فشار معمولا بد است. 

برچسب مجرم بودن هم به هرکس که مجهز به فیلترشکن است می‌توان زد چون جرم است.

اما برچسب و عکس برگردون خوبست و استفاده از آن جرم نیست تا وقتی که با آن برچسب‌ها چیزی طاق زده نشود و سرگرم کننده نباشد. مثلا همین‌ها وقتی در آدامس سین‌سین و لاویز باشد قبیح است چون بچه‌ها را علاف و سرگرم می‌کند و آماده می شوند که گول استکبار را بخورند ولی دست رسانه باشد خوبست چون ازش استفاده درست می کنند.

اصولا استفاده درست خوبست. همین آقا هادی هم‌سایه دو طبقه پایین‌ترمان خوب استفاده می کند ولی هم‌سایه یک طبقه پایینی‌مان خوب استفاده نمی‌کند که این بدست و آن خوبست.

استفاده ابزاری هم که کلا بد است مگر در مورد جعبه ابزار که ابزار آن جز استفاده ابزاری کاربرد دیگری ندارند و دین که استفاده ابزاری از  آن در جهت منافع نظام اشکالی ندارد چون حفظ نظام از اوجب واجبات است.

یادش به خیر مدرسه ابتدایی مان یک ویدیو بتاماکس سونی قدیمی داشت که در اردوها با فیلم بروسلی و جکی‌جان بچه‌ها را سرگرم می کرد و رویش نوشته بود ۳نظام یا شاید ۷نظام و برای همی قبیح و ممنوع بود.

اصلا چرا باید بیش از یک نظام وجود داشته باشد؟ نظام یکی، خدا یکی، رهبر یکی.

گمراهی بد است و بصیرت خوبست و خیلی چیزهای بد دیگر فعلا بدند و بیش تر چیزهای خوب دیگر خوبند مگر آن که بعدا اعلام شود که بد بوده اند یا از آن بدها برای حفظ  نظام استفاده شود که خوب بشوند.

چون استفاده برای حفظ نظام از مطهرات با کسر ها است و پاک می کند و می شورد می برد قبح هر چیز را حتی اگر دروغ  باشد که قدیم ها مورد استفاده دشمنان خدا بود اما  بحمدالله به دست دوستداران نظام افتاد و اوکی شد یعنی چیز شد ردیف شد و تطهیر گشت ولی متاسفانه هنوز هم گاهی توسط دشمنان نظام هم استفاده می شود.

دروغ توسط برخی مردم هم مورد استفاده است. این ها بصیرت ندارند و فکر می کنند اگر یک بزرگی دروغ گفت آن ها هم باید بگویند . یکی نیست به این دروغ گوها بگوید آخه چاقو در دست جراح و چاقوکش یک کاربرد دارد؟ اگر سواد استفاده از چیزی نباشد نباید از آن استفاده کرد که. خطرناک می شود. دروغ سواد استفاده می خواهد مثل چاقو.

ماشین سواری را به بچه ۸ ساله بدهی استفاده کند آدم می کشد ولی ماشین که بد نیست. هزار استفاده دارد. تولیدش استفاده دارد. وارداتش استفاده دارد. هزار استفاده دیگر هم دارد که هر کدام سواد مخصوص خودش را می خواهد.

دروغ هم همین طور است و برای استفاده درست از آن باید اول چند سالی مسوولیت مهمی داشت و نباید از آن استفاده اختصاصی کرد عین ماشین.

همین آقا هادی هم سایه ۲ طبقه پایین تر اصلا بی سواد است. برای همین هم دروغ نمی گوید، اما مغازه دار اون ور کوچه خیلی با سواد است و استفاده از ابزار را بلد است.

اوایل دهه شست (ایراد املایی عمدی است) چون مردم بصیرتشان کم تر بود روی خودروهای خدمت نوشته بود استفاده اختصاصی ممنوع که مردم فکر نکنند یک وقت مسوولین ممکن است از این ماشین ها استفاده اختصاصی بکنند. بعدا مردم با بصیرت تر شدند یا بصیرت داشتن و نداشتنشان به آن جای مسوولین نبود برای همین دیگر لازم نبود که بیت المال برای نوشتن و رنگ آمیزی درهای ماشین  ها صرف بشود که نشد و در جاهای مهم صرف شد که خود ملت شریف و عزیز مستحضرند و اگر نیستند (مستحضر) قاعدتا نیستند (عزیز و …)

بعد از چند سال مسوولیت و تجربه آن وقت می شود از ابزار با دقت استفاده کرد آن هم فقط برای حفظ نظام نه برای استفاده اختصاصی که خدای ناکرده اختلاسی چیزی رخ ندهد که هر چه می کشیم از همین استفاده ناصحیح می کشیم و هوای نفس است که انسان را به نابودی می کشاند.

چون آدم وسوسه می شود که سهم دیگران را ندهد و لو می رود و آبروی نظام می رود که این خیلی بد است. آدم باید تو دار باشد مثل پدربزرگ مرحومم که تودار بود. البته من خیلی یادم نیست ولی می گفتند آدم توداری بوده و مخفی کار هم بوده یعنی مخفیانه کمک می کرده و می کوشیده که صدایش در نیاید.

کلا خیلی چیزها صدایش در نیاید بهتر است هر چند گاهی بویش از صدایش بدتر است ولی خب شتر سواری دولا دولا نمی شود بالاخره بو دارد و بویش را نمی شود کاری کرد ولی می شود به روی کسی نیاورد تا معلوم نشود کار کی بوده. مثل همین بوی گندی که در جامعه پیچیده و معلوم نیست کار کیست چون صدایش در نمی آید.

مخفی کاری هم بد است ولی می تواند با بصیرت خوب بشود. مثلا برخی بحث ها نباید به سطح جامعه کشیده شود و بهتر است در زیر جامعه بماند که در جای درستش که زیر است بماند و استفاده بشود. 

یکی دیگر از جاهایی که مخفی کاری خوبست و از قدیم هم خوب بوده پوشیدن لباس و مخفی کردن عورت است که برای برخی از کمر تا زانوست و برای برخی از مچ دست تا گردن هم به آن اضافه می شود و برای برخی کلا نباشند بهتر است. مثلا قدیم ها آستین کوتاه و شورت ورزشی بد بود ولی الآن بد نیست. یا در ایام انتخابات موی خانم ها می تواند بیرون بیاید و یقه ها می تواند کمی باز بشود چون برای حفظ نظام است.

خلاصه این که دروغ بد است و علم بهتر است از  ثروت و حفظ نظام خوبست و همه جا امن و امان است و ساعت ۳ نصف شب می باشد!

این بود انشای ما.