به سکوت سرد زمان / به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی / نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد / زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردی ها، خدایا / وای از این دم سردی ها، خدایا

نه امیدی در دل من / که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی / که فروزد محفل من
نه هم زبان درد آگاهی / که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردی ها، خدایا / داد از این بی دردی ها، خدایا

نه صفایی ز دمسازی به جام می / که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان / که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا / وای از این بی همرازی خدایا

وه که به حسرت عمر گرانی سر شد
هم چو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد / یک نفس زد و هدر شد
یک نفس زد و هدر شد / روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد / مردم چشمم جامه به خون زد / آه …
دلبرم ز نا شکیبی / با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی / به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی، خدایا / وای از این افسون سازی، خدایا

خواننده و آهنگ ساز : استاد محمد رضا شجریان / اجرا شده در دستگاه ماهور / شاعر : جواد آذر / آلبوم: سرو چمان